به گزارش پايگاه اطلاع رساني حزب تدبير و توسعه ايران اسلامي/ آيت الله مصطفي محقق داماد؛ اكنون صداي فرزندان يتيمي را مي‌شنويم كه پدرانشان را مي‌كشند و صداي ناله بيوه‌زناني را مي‌شنويم كه شوهرانشان را سر مي‌برند. زمانه ما زمانه عجيبي است و در اين زمان سخن از سهروردي مي‌گوييم. اگر به تاريخ مراجعه كنيم مي‌بينيم كه تفكرات و جريانات تكفيري چقدر كشته و خون داده است و ريشه اين تكفير به چه چيزي برمي‌گردد.

ريشه تكفير به پيروان اديان الهي برمي‌گردد كه متهم هستند جامعه بشري را تقسيم به مومن و كافر كردند و اين تقسيم‌بندي منشأ خونريزي شده است. جام شوكران سقراط به دست كساني به او داده شد كه مي‌گفتند سقراط كافر است و او هم براساس تبعيت از قانون شوكران را نوشيد و تاريخ را در سوگ دانايي بزرگ نشاند. 

در تاريخ اسلام نيز از همان روزهاي آغازين چنين موضوعي مطرح شده است اما در زمان رسول‌الله كسي تكفير نشد البته قدرت ديني از آنجا كه خودش را مفسر رسمي دين مي‌داند با هر تفسيري كه مخالف آن باشد مي‌تواند او را محكوم كند.

شيخ اشراق يكي از قربانيان تكفير است. سهروردي فقيه، فيلسوف و حكيمي بزرگ بود و كتاب «التنقيحات في اصول الفقه» را تاليف كرد كه در دانشگاه رياض روي آن تحقيق شده است و جالب است كه فردي كه او را بالاترين حكيم، فيلسوف، اسلام‌شناس و فقيه مي‌داند عده‌اي او را زنديق و كافر و برخي ديگر او را بلندمرتبه مي‌داند.

جوزي نقل مي‌كند زماني كه به حلب رفتم تا درس بخوانم ديدم كه اهل حلب درباره سهروردي گوناگون سخن مي‌گويند و هركس از نظر خودش درباره او صحبت مي‌كنند عده‌اي او را كافر مي‌دانند و عده‌اي هم معتقدند كه كرامات آسماني دارد. 

آورده‌اند كه نامه‌اي حسودان به صلاح‌الدين نوشتند كه سهروردي فرزندش را از راه منحرف كرده و از او خواستند كه جلوي فرزندش را بگيرند گفته شده زماني كه سهروردي را به محكمه آوردند قاضي از او پرسيد مي‌گويند تو در تصانيف خود نوشته‌اي خدا قادر است پيامبر ديگري را بيافريند شيخ با صراحت گفت: آري نوشته‌ام. قاضي گفت اين امر محال است و سهروردي جمله‌اي گفت و ساكت شد. 

با اين مضمون كه مگر نه اينكه خدا قادر بر همه امور است و اين امر ممكن است قاضي ساكت شد و رأي به تكفير سهروردي داد. حال اينكه حرف سهروردي از اين جهت كه امكان عقلي آفريدن پيامبري ديگر غير از امكان وقوع آن صحيح است اما قاضي محكمه به‌دليل فشارهاي بيروني و دروني قادر به درك اين واقعيت نبود.

حال سوال اين است كه چرا سهروردي علي‌رغم دانشي كه داشت از خودش دفاع محكمي نكرد. من معتقدم سهروردي عمق فاجعه را دريافته بود و فهميده بود كه تمسك متهم براي دفاع به استدلال در محكمه معنا ندارد كه دادرسي عادلانه برقرار باشد چرا كه شرط دادرسي عادلانه اين است كه دادرس آزاد از هرنوع فشاري باشد و اين شامل فشارهاي بيروني اعم از دستورات از بالا و فشارهاي دروني شامل دگماتيسم ناشي از كج‌فهمي‌هاي ديني و كج‌انديشي‌هاي حزبي است.

منشأ تكفير ناشي از تقسيم‌بندي انسان‌ها به كافر و مومن است. من به‌عنوان يك طلبه ۷۲ ساله كه عمري راه به پژوهش در اين عرصه مشغول بودم مي‌گويم كه بايد اين تقسيم‌بندي را كنار بگذاريم و تقسيم‌بندي جديد انسان‌ها را به مسالم و محارب مطرح كنيم. بدين‌معني كه هركس كه صلح‌دوست و ساتور به‌دست نيست و مي‌خواهد گفت‌وگو كند دست او را بفشاريم و روي او را ببوسيم چرا كه حكم قرآن‌كريم و آياتش اين است و ما جايز نيست با كسي كه با ما نميجنگد بجنگيم.

جمهوري اسلامي ايران نيز نخستين كاري كه مي‌كند اين است كه بايد روي اين موضوع فكر كند و اين را نظريه شيعه پيرو ائمه‌اطهار اعلام كند و از اين طريق تفاوت خودش را با داعش بيان كند. تكفير ناشي از اين تقسيم‌بندي است و اگر آن را اصلاح كنيم و اسلام را داخل شدن سلام به سين يعني آرامش، صلح، دوستي، عشق و محبت بدانيم مسائلمان حل خواهد شد.

انتهاي پيام/