مسيح مهاجري:
اگر حسن روحاني دبير شوراي نگهبان شود، فحاشان به او، به دستبوسي اش مي روند

مسيح مهاجري در روزنامه جمهوري اسلامي نوشت: در سالهاي دهه ۶۰ يكي از مجموعههاي سياسي كه تعدادي پيرمرد پرسابقه در مبارزات ضد رژيم طاغوتي در رأس آن بودند، توقع داشتند امام خميني طبق تمايلات سياسي آنها موضعگيري كند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حزب تدبير و توسعه ايران اسلامي، به همين علت، هر وقت امام به دولت انتقاد ميكردند، اين جماعت با يك پيام حاميانه از امام حمايت ميكردند، ولي هر وقت امام از دولت حمايت ميكردند، با سكوت معنادار خود نشان ميدادند كه اين كار امام را قبول ندارند و به شكلهاي مختلف نارضايتي خود را از اين موضع امام نشان ميدادند. مشكل اصلي آنها اين بود كه دولت در اختيارشان نبود.
افراد آن مجموعه غير از يكنفر بقيه به رحمت خدا رفتهاند ولي ميراثشان تا امروز در همان طيف سياسي كه آنها به آن تعلق داشتند باقي مانده است. در آن زمان، عنواني كه براي اين ميراث در سرمقالههاي روزنامه جمهوري اسلامي بكار ميبردم «ولايت بر فقيه» بود. در سرمقالهها مينوشتم اين حضرات مدعي پيروي از ولايت فقيه هستند، ولي عملكردشان نشان ميدهد كه معتقد به ولايت بر فقيه هستند.
امروز متأسفانه ميراثداران آن مجموعه، با رهبري دقيقاً همان رفتاري را دارند كه آنها با امام داشتند. از وقايع سالهاي گذشته در ميگذريم و به آنچه در هفته گذشته رخ داده است ميپردازيم تا روشن شود مدعيان پيروي از ولايت فقيه چقدر در اين ادعايشان صداقت دارند.
ديديم و شنيديم كه حضرت آيتالله خامنهاي در ديدار اعضاء ستاد ملي مقابله با كرونا با صراحت گفتند اهانت به رئيسجمهور و ساير مسئولين حرام است و همگان را از اين كار منع كردند. علاوه بر اين، راه را براي كساني كه قصد مخالفت كردن با رئيسجمهور و دولت را دارند باز گذاشتند و گفتند انتقاد بكنيد اما اهانت نكنيد.
نكته بسيار مهم اينست كه اين مطلب را رهبري در ظرف كمتر از ۵ ماه اخير،دو بار مورد تأكيد قرار داده و هر دو بار اهانت را حرام اعلام كردند.وقتي يك سخن دو بار گفته ميشود و در بار دوم با صراحت بيشتري نيز همراه است، حجت بر همه تمام ميشود و از پيروان ولايت فقيه انتظاري غير از پيروي بيچون و چرا نبايد وجود داشته باشد.
متأسفانه با گذشت فقط چند ساعت از انتشار سخنان رهبري، اما و اگرها و توجيهات و حتي مخالفتهاي غيرمستقيم شروع شد و مدعيان پيروي از ولايت فقيه، با همان روش «ولايت بر فقيه» بار ديگر به صحنه آمدند. آنكس كه حكم اعدام رئيسجمهور را صادر كرده بود بدون آنكه از كار حرام خود توبه يا لااقل عذرخواهي كند، گفت كمافيالسابق! از فرمان رهبري اطاعت ميكنم.
يك نماينده ديگر كه خطاب به رئيسجمهور گفته بود «اف بر تو» با لطايفالحيل تلاش كرد مطالب اهانتآميز خود را هرطور شده توجيه كند. رئيس آنها هم گفت نمايندگان مطالب خود را در سينهها نگه ميدارند. اينهم برخلاف نظر رهبري بود زيرا ايشان گفتند مطالبتان را بگوئيد ولي با شيوه انتقادي نه اهانت. در سينه نگهداشتن روشن است كه چه معنائي دارد.
در خارج از مجلس، يكي نوشت درست است كه طبق فرموده رهبري نبايد اهانت كرد، اما…
آن ديگري گفت رفتار رهبري با رئيسجمهور در اين سخنان، مثل رفتار حضرت علي عليهالسلام با عثمان بود!
كساني هم كه همايش بدون مجوز قم را عليه رئيسجمهور برگزار كردند و سخيفترين دشنامها را به او دادند، مهر سكوت بر لب زدهاند، درست مثل همان جماعت دهه شصتي معتقد به «ولايت بر فقيه».
اينها را ننوشتهام كه از باز شدن مشت مدعيان پيروي از ولايت فقيه خوشحالي كنم. من، با هيچيك از دو جناح سياسي مطرح كشور قوم و خويشي سياسي ندارم و به هردو انتقاد دارم. اينها را نوشتم كه بگويم مدعيان پيروي از ولايت فقيه، اين ادعا را وسيلهاي براي دنبال كردن اميال سياسي خود قرار دادهاند. براي عبور از فيلتر شوراي نگهبان، براي رسيدن به قدرت، براي رانتخواري، براي دنا پلاس و براي بالا رفتن از نردبان ترقي. بهترين نشانه صحت اين ادعاي من اينست كه همين آقاي حسن روحاني كه امروز اين جماعت او را عثمان و معاويه ميدانند اگر فردا دبير شوراي نگهبان شود، همين جماعت براي دستبوسي او نوبت ميگيرند و كارهاي قبلي خود را توجيه ميكنند.
به درگاه خدا استغفار كنيم كه ما كشور را به روزي انداختهايم كه حكمراني اسلامي در دام اين توجيهگران حرفهاي افتاده است. اين را هم بدانيم كه تا اين بيماري خطرناك سياسي را به صورت قطعي معالجه نكنيم، به حكمراني مورد پسند اسلام نخواهيم رسيد.
انتهاي پيام/