نايبان كاشان گروهي از اشرار و غارتگراني بودند كه در اواخر قرن 13 خورشيدي (اواخر دوره قاجار حدود دهههاي ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسي ) درحدود كاشان و پيرامون آن مشغول غارتگري و باج گرفتن از مردم بودند اصل و نصب حسين كاشي از ايل بيرانوند ازشمال لرستان بودند كه در دوره حكومت نادر شاه به كاشان تبعيد شده و مدت نيم قرن با حكومت ايران سر ستيز داشتند نايب حسين كاشي يكي از افراد اين ايل و طايفه است .
نايب حسين كاشي و اطرافيانش.
نايب حسين كاشي در سركوب راهزنان موفق بود؛ ولي پس از چندي افرادي به دور خود گرد آورد، كه به «نايبيان كاشان» معروف شدند. نايب حسين به همراه فرزند بزرگش ماشاءالله خان و ساير افرادش به غارت مردم بيپناه و دستدرازي به نواميس آنان پرداختند و حكومت مركزي نيز از سركوب آنان ناتوان بود.
ماجراي نايب حسين كاشي
نايب حسين كاشي، مردي كه در زمان حكومت قاجاريه، به ياغيگري دست زد، بادر اختيار داشتن صدها مرد مسلّح، در كاشان و اطراف آن تا حدود قم، نطنز و نزديكيهاي اصفهان، بطور بلامنازع حكومت ميكرد و تفنگداران او براي تأمين هزينههاي لشكر نايب از هيچ جنايتي روگردان نبودند. او هشت پسر داشت كه به هريك از آنان عنوان و لقب خاصي داده بود. به اين شرح: ماشاء الله خان (سردار جنگ)، نايب علي (شجاع لشكر)، محمدآقا (سيف لشكر)، مهدي خان، اكبر شاه، حسن خان (منصور لشكر)، امير خان و رضاخان. نايب حسين هرچند هفته يك بار به آران ميآمد و در حالي كه دهها اسب سوار مسلح، او را همراهي ميكردند، در يكي از ميدانها ميايستاد و بخش كوچكي از آني را كه از راه چپاول و راهزني به دست آورده بود، به صورت سكههايي نه چندان با ارزش به فقرا و مستمندان ميبخشيد آمدن او به آران و بيدگل، در اصل، براي گرفتن باج ماهيانه يا ساليانه از ثروتمندان و ملاكين بزرگ بود و آنها نيز ميدانستند اگر از فرمان خان، سرپيچي كنند، سرشان بالاي دار است!
«نايبيان كاشان» در حدود دهههاي ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ شمسي مشغول جنايات خود بودند. تا اينكه در سال ۱۲۹۷ خورشيدي، ميرزاحسن خان وثوقالدوله، كه به تازگي فرمان رئيس الوزرايي را از احمدشاه دريافت كرده بود، با نيرنگ و وعده، ابتدا ماشاءالله خان و سپس پدرش نايب حسين كاشي را به تهران كشاند و آنان را اعدام كرد و بدين ترتيب غائلهٔ نايبيان كاشان پايان يافت.