در اينكه سازمانهاي جاسوسي صهيونيستي و آمريكائي در ترور محسن فخريزاده نقش داشتهاند، ترديدي نيست كمااينكه در ضرورت انتقام گرفتن شهادت اين عزيز از دست رفته نيز نبايد كمترين ترديدي به خود راه بدهيم. در كنار اينها آنچه مهمتر است و بايد با دقت مورد توجه باشد اينست كه نظام نبايد اجازه بدهد عدهاي با جاروجنجالهاي ساختگي، بر ضعفها سرپوش بگذارند و راه را براي انجام اقدامات افراطي باز كنند و يا حتي با مطرح كردن شعارها و ارائه پيشنهادهاي غيرمنطقي، زمينه را براي بهرهبرداريهاي دشمنان فراهم نمايند.
يادمان نرفته كه مسئولان رژيم صهيونيستي از شعارهاي تند رئيس دولتهاي نهم و دهم چگونه با خوشحالي استقبال ميكردند و با صراحت ميگفتند شعارهاي تند چنين شخصي كه در بالاترين منصب اجرائي ايران قرار دارد به نفع اسرائيل است. قطعنامههاي شوراي امنيت سازمان ملل عليه كشورمان را در همان سالها كاغذپاره دانستند و ديديم كه همان باصطلاح كاغذپارهها چه به روز مردم ما آوردند. به تحليلهاي عناصر مشكوك عمل كردند و براي آنها رديف بودجه در نظر گرفتند و كشور را با همان تحليلها در باتلاق تحريمها فرو بردند. و حالا همنوايان همان جريان انحرافي در مجلس و بعضي رسانهها و ساير مراكز، بار ديگر بر طبل جنگ ميكوبند و داد سخن از حمله نظامي به فلان منطقه ميدهند و طرح خروج از برجام را مطرح ميكنند. اينان آيا نميدانند با اين كارها در حال بازي كردن در زمين دشمن هستند و با اين اقدامات و اين پيشنهادها فقط تيغ دشمن را تيزتر ميكنند؟ اگر نميدانند، بايد به حال كشور و مردم گريست كه چنين افرادي در چنين مراكزي حضور دارند و اگر ميدانند و آگاهانه در زمين دشمن بازي ميكنند، بايد به اين نتيجه رسيد كه دايره نفوذ دشمن، بسيار وسيعتر از آنست كه تاكنون فكر ميكرديم. فرض دوم اگر درست باشد، بايد در انتظار ترورهاي ديگري نيز باشيم و حتي خيانتهائي بالاتر و بزرگتر از ترور را نيز بعيد ندانيم.
بيدليل نيست كه افراطيون داخلي با نتانياهو و بنسلمان و ديگر سران مرتجع عرب در اموري از قبيل حمايت از ترامپ، مخالفت با برجام و استقبال از تحريمها اشتراك نظر و اتحاد موضع دارند. معلوم نيست اين افراد، با تضاد آشكاري كه ميان سينه زدن براي شهيد سردار قاسم سليماني با آرزوي رأي آوردن مجدد قاتل او وجود دارد چگونه كنار ميآيند! از يكطرف، خود را داغدار شهادت سردار سليماني وانمود ميكنند و از طرف ديگر آشكارا تمايل بيحد و مرز خود به پيروز شدن ترامپ در انتخابات رياست جمهوري را به زبان و قلم ميآورند. اگر فكر ميكنند مردم ايران اين تضادها را نميفهمند و فريب شعارهاي رنگ و رو رفته و اقدامات افراطي آنها را ميخورند، بايد در فهم و درك خودشان شك كنند. اين نوع برخورد كردن با مسائل مهم كشور، مصالح عمومي را فداي منافع شخصي و جناحي كردن است. با چنين روشي، كشور هرگز موفق به مقابله مؤثر با نفوذ دشمن و به شكست كشاندن آمريكا و رژيم صهيونيستي نخواهد شد. اگر خواهان قطع نفوذ دشمنان و شكست كامل آنان هستيد، منافع جناحي را فداي مصالح عمومي و سربلندي كشور كنيد و اين واقعيت را درك نمائيد كه خطر افراط اكنون در كمين كشور است.